خواب
اميررضا و خواب و خوراك اين جمله هاي بابا و مامان جون منه كه اين روزها زياد تكرار ميكنند: بابا: خانم، اميرضا شيرش خورد؟. بهش شيرخشت دادي؟، شربت ميكسچرش رو خورد؟ امروز به اندازه كافي خوابيد؟ مامان: چرا اميررضا نمي خوابه. شكمش درد ميكنه. براش ماي بي بي بخر..... تمام حرفها سر خوردن و خوابيدن و پوشيدن ميچرخه. راستي كه آدميزاد همش درگير همين سه مورد است. در هر حال من دارم بزرگ ميشم. يه چند تا عكس جديدمو براتون ميزارم تا تغييرات اين بيست روز رو متوجه بشين. اگه از اين دل دردهاي آخر شبي و تعويض ماي بي بي نباشه به من كه خيلي خوش ميگذره. دردسرا همه مال مامان و بابامه. امروز 20 روزم تموم شد. خودم رو برا دهه سوم آمده كردم. &nb...