پایان هشت ماهگی
آنچه گذشت پسرم یه روز شاید از خودت سوال کنی من در 8 ماهگی چه ویژگی هایی داشتم. من یه قسمت از اونا رو برات میگم. 1- توی این ماه به طور کامل سینه خیز می رفتی. 2- از سینه خیز خسته می شدی بلند میشدی و می نشستی. 3- اسم خودتو می دونستی. و یه کمی هم کلمه مامانو رو که بابا تکرار می کرد می شناختی. 4- عاشق بیرون رفتن بودی که عکسهای زیر سندی بر این مدعا است. تو این عکس که مربوط به 30 مرداد هست رفتی جنگل زرین گل تو این عکس رفتی ییلاق عمو جون به روستای زیبا و کوهستانی افرا تخته 5- دوست داشتی بری تو حیات و بازی کنی 6- دوست داشتی با دیگران ارتباط برقرار کنی و اینجا (شب عید فطر) کنار محمد امین جون پسر ع...