ثمره عشق ماماني و بابايي اميررضاثمره عشق ماماني و بابايي اميررضا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

مسافركوچولو هديه اي از بهشت

مشغله فکری

سلام به همه نینی های ناز وبلاگی خیلی وقته که بهتون سر نزدم فکرکنم یه 20 روزی میشه.دلم براتون خیلی تنگ شده بود و از دوستهای گلم که با نظراتشون من رو شرمنده خودشون کردند معذرت میخوام . اخه این روزها مامان و بابا دارن واسه سفر بزرگی که در پیش داریم اماده میشن. مخصوصا مامانی که قبل رفتن باید خیلی کارهارو انجام بده بخاطر همین وقت زیادی واسش نمیمونه که به وبلاگ سرکشی کنه. این روزها مامان و بابایی تنها مشغله فکری شون منم که چطور با من به این سفر برن که بهترین بهره رو از سفرشون ببرن.  راستی با عرض شرمندگی و خجالت فراوان به باباجونی خودم روز پدر بهش تبریک میگم   ...
20 خرداد 1391

ماه ششم

تمام خصوصیات من 1- گریه هام کم شده 2- مامانی و بابایی رو دیگه میشناسم 3- سر و صداهای خاصی رو ایجاد می کنم یعنی می خوام حرف بزنم 4- کمی سرلاک خوردن رو شروع کردم. 5- اه اه قره آهن بد مزه رو می خورم. 6- گلاب به روتون اجابت مزاجم دچار مشکل شده 7- دوست دارم برم بیرون دور بزنم 8- مامان و بابا سعی میکنن به هر وسیله ای منو خنده بدن 9- مامانی خودش منو میبره حموم 10- فامیل سعی میکنن منو به یکی شبیه کنن. 11- نمیزارم مامانی به راحتی شام و نهار بخوره 12- افزایش وزنم چشمگیر نیست ولی خودم راضی هستم   ...
9 خرداد 1391
1