ثمره عشق ماماني و بابايي اميررضاثمره عشق ماماني و بابايي اميررضا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

مسافركوچولو هديه اي از بهشت

سفر مشهد

مشدی امیر رضا 4 روزی که به سرعت برق و باد گذشت. اینقدر خوش گذشت که نفهمیدم این سفر کی تموم شد. این اولین مشهدی بودم که رفتم. این اولین سفری بود که با بابا بزرگ و مامان بزرگ و عمه  فاطی  رفتم. مامان و بابام با رعایت تموم جوانب منو راهی کردن. البته من خودم فهمیدم که باید اذیتشون نکنم. تو ماشین حسابی می خوابیدم. وقتی گرسنه میشدم زیاد مامانو اذیت نمی کردم.  قبلا شنیده بودم بابا بزرگ و مامان بزرگ خیلی خوش سفرن. حالا من اینو تو سفر دیدم. میگن بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. من حالا دیگه از حالت خامی در اومدم و پخته هستم. من هرچی از حرم بگم کم گفتم. از رواق امام خمینی بگم کم گفتم. از صفای نماز جماعت حرم، از بوی گ...
28 مهر 1391

ده ماهگی

من فرزند پاییزم دوستان من سلام تابستان تموم شد و گرما هم رفت. پاییز زیبا رسید. من پارسال 8 ساعت از پاییز رو تجربه کردم (متولد روز اخر آذر) . من حالا ده ماه دارم و کمی احساس بزرگی می کنم هر چند وزنم زیاد نشده ولی بزرگی به عقله ومن هم آره...... من چند روزه که خودمو واسه فامیا لوس میکنم و همه میگن اون امیر رضا قدیم که فقط گریه میکرد چی شد.  بدون تعارف من با حال شدم. من اسباب بازی ها رو دارم کشف میکنم. من تمام تلفنهای فامیلا رو تست میکنم و اونا گاردهای مختلف برا کوتاه کردن دست من از تلفن درست میکنن.  حالا یه چند تا عکس میذارم تا حالشو ببرین. من عاشق شما هستم.     این ع...
2 مهر 1391
1