ثمره عشق ماماني و بابايي اميررضاثمره عشق ماماني و بابايي اميررضا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

مسافركوچولو هديه اي از بهشت

پانزده ماهگی

1391/11/25 19:32
553 بازدید
اشتراک گذاری

تازه ها

این روزا ماهگرد چهاردهمم داره پر میشه و به گفته شاهدان عینی من پیشرفته های عجیبی کردم:

کلمات زیر رو دقیقا می دونم چیه

کلید  نماز  الله اکبر   توپ

کنترل   کتاب  تلفن  داد زدن  جوراب  شلوار

و کلمات زیر رو میگم

بابایی  مامانی       مممی = موبایل       آبه = آب         ام = غذا

از من=اّمی           بیرون رفتن=ددّر        شیر=جیجی     

جیز و جیش هم بلدم.

تازه خودم به تنهایی از صندلی بالا میرم.

علاقه شدیدی به قابلمه های مامان دارم و دایمآ روی مبلها میزارم.

کار جدیدی که این روزها مامان وبابایی رو متحییر کردم سوت زدن با لبهامه که به هرچی شبیه الا سوت

از هرچی که نزدیکم باشه برا بالا رفتن استفاده میکنم

عاشق ماکارونی ام .غیر از جیجی خودم تنها غدایی که با اشتها میخورم.

ودر اخر اینکه تقریبا دارم به ساخت برج قورباغه ام مسلط میشم 

راستی این روزها جقدر زود میگذره این ماه مثل چشم به هم زدن گذشت مثل برق و باد.......

 

خانوم مرغ ها ما به جای اینکه توی لانه خودشون تخم بزارن یه جایی وسط علفها یه گوشه از حیاطمون گذاشتن به نظرم صحنه خیلی قشنگی اومد عکسیدم.

 

 موقع نماز خوندن هم مارو تنها نمی زارن نمیخواستم ریا بشه.

 

 

مشغول بازی قایم موشک با مامانی

 

این همون برج قورباغه ایست که درموردش براتون نوشتم

 

ماشین سواری به سبک گوریل انگوری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

آبجی جان
25 بهمن 91 18:59
الهی من فدای اون زبونت بشم که همش بیرونه!! الهی اون چشای نازتو که زیر موهای بلندت قائم میشن بخورم. نفسم خیلی قشنگ وای میسی
سپیده جون
25 بهمن 91 19:10
وای عزیزم. پسرعموی گلم. عاشقتم نفسم. چه قدر ماه شدی. اون هفته بود که بابام بهم گفت عموی کوچولوت (بابای تو) یه پسر ناز داره. خیلی ذوق زده شدم. آخه یادمه عقد بابات ما اومده بودیم ایران. وقتی باباییم گفت که عمو واسه پسرش وبلاگ ساخته خیلی خوشحال شدم که اقلا می تونم اینجوری ببینمت. ولی متاسفانه اون هفته همش سایتای ایران برای ما (از فرانسه) فیلتر بود. دیگه بالاخره الان موفق شدم با هزار کلک و فیلترشکن ببینمت. چقدر نازی. شبیه باباتی. خیلی. البته زیاد قیافه عمو رو یادم نمیاد. زنعمو رو هم که هفت هشت سال پیش دیدم. بهشون بگو چندتا از عکساشونو بذارن تو وبلاگ تا ببینم. البته اگه از نظر اونا اشکال یا محدودیتی نداره. خوب عکس با حجاب بذارن. قربونتون. بوووووووووووس
سمیرا،مامان آریامهر
28 بهمن 91 21:46
سلام عزیزم آریامهری توی مسابقه ی زیباترین کودک نی نی وبلاگ شرکت کرده و برای برنده شدن به رایتون نیاز داریم http://shahrekhatere.niniweblog.com/post10.php اینم آدرسشه ممنون میشم اگه لطف کنید و به کد 509 آریامهر عبداله زاده رای بدین
مامان آندیا
3 اسفند 91 9:46
فدات بشم شیرین زبون نمازت هم قبول باشه .ماشالا .مامانی خدا براتون حفظش کنه
محيا كوچولو
5 اسفند 91 1:21
15 ماهگيت مبارك ماشالله خيلي پيشرفت كردي
سمانه مامان پارسا جون
5 اسفند 91 11:34
ممنون بابت تیربکت عزیزم عکسهای گل پسری عالی بود
سمانه مامان پارسا جون
5 اسفند 91 11:36
ممنون بابت تبریکت خانومی عکسهای گل پسری خیلی ناز بود ببوسش
سپید مامان علی
6 اسفند 91 8:53
15 ماهگیت مبارک امیر رضا جون ماشاءالله کلی کار جدید یاد گرفتی عکسات هم خیلی خیلی قشنگ بودند هزارتا بوووس واسه پسر باهوش
مامان آندیا
22 اسفند 91 23:57
ای قربون اون نماز خوندنت قبول باشه
مامان آندیا
22 اسفند 91 23:58
پانزده ماهگیت هم مبارک باشه عزیییییییزم
مامان نازی و یاسی
8 اردیبهشت 92 15:04
دختر منم جیغ میکشه دستش رو میذاره رو لبش میگه ببین چه سوتی بلدم