ثمره عشق ماماني و بابايي اميررضاثمره عشق ماماني و بابايي اميررضا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

مسافركوچولو هديه اي از بهشت

پايان دوماهگي

1390/12/1 22:22
1,558 بازدید
اشتراک گذاری

واكسن دوماهگي

دلم نمي خواد در مورد تجربه هاي درد اورم صحبت كنم. ميدونم همه نيني ها از اين تجربه ها دارن.ميگن واسه سلامتيه ما نيني ها زدن واكسن اجباريه.

اخ چقدر درد داشت.

دو روز پيش مامان به بابايي ميگفت فردا نوبت واكسن اميررضاست و من تنها از پسش برنميام.  بلاخره با هزار تا بهونه كه دانشجو جماعت هفته اول اسفند كلاس نميره.شما تو كلاس بدون دانشجو چي درس ميدي و اين حرفها...)نگذاشت بابايي بره دانشگاه  و من رو دوتايي بردن مركز بهداشت...

اونشب به خاطر خوردن قطره مسكن خوشبختانه من تب زيادي نكردم ولي خيلي ناليدم . وسطاي شب هم خوابم برد. مامانم صبح به بابايي ميگفت اميررضا انقدري كه واسه واكسن اذيت شد موقع ختنه ش اذيت نشد طفلكي...

هرچي ميگذره بيشتر ياد ميگيرم كه واسه سالم موندن تو اين دنيا بايد درد بكشي و بيشتر تحمل كني.

راستي عكسهاي جديدم رودر اولين فرصت تو يه پست جديدبراتون ميزارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان آرتین (شازده کوچولو)
2 اسفند 90 12:08
دو ماهگیت مبارک. آفرین پسر گلم که مقاومت کردی و خیلی جیغ نزدی. یک کم ناله کردن هم طبیعیه
محيا كوچولو
2 اسفند 90 19:26
دوماهگيت مبارك اميررضا كوچولو. حالا اول راهي بايد حالا حالاها وكسن بزني تا مرد بشي