شگون
شگون
يه خبر تاره
فردا روز تجربه چيزاي جديد
ديشب رسما توسط پسر عموم به عنوان شگون دعوت شدم. اينكه شگون چيه ميگم. برنامه روز اول عيد يه كمي تغيير كرد.
ساعت هشت ونيم ميريم خونه حاجي بابا جون كه خيلي زياد دوستش دارم. ساعت تحويل اونجاييم. ساعت 11 صبح ميريم خونه پسر عموم . باز ساعت 12 برا نهار ميريم پيش حاجي بابا جون.
بعد از ظهر ميريم خونه بابا بزرگ جوني (باباي مامان) و تا شام اونجاييم.
برخی از خانوادههای ایران بویژه در مازندران به هنگام نوروز سفره عید نوروز را چند ساعت پیش از تحویل سال میچینند و در اشتیاق تحویل سال منتظر کسی میشوند که خود برای خود شگون آور قرار دادهاند تا در نخستین ساعتهای سال نو به خانه شان بیاید و برایشان شگون بیاورد. هر یک از خانوادهای روستا، یکی از همسایهها یا یکی از منسوبان به خود را برای خانه خود شگون آور میدانند و او را باصطلاح خودشان «سالمِج» مینامند. سال مج هر خانهای، اولین کسی است که پس از تحویل سال به آن خانه وارد میشود. او با خوشروئی و نشاط با ظرفی آب به خانه میآید. آب را در حیاط خانه میپاشند و سال نو را به اهل خانه تبریک میگوید. افراد خانه، با سرور و شادمانی باستقبال سال مج خود میروند و او را به کنار سفره عید و سینی دعوت میکنند. آنها از سال مج با کلوچهها و حلواها و نان و عسل و آجیل و میوه به گرمی پذیرائی میکنند و اعتقاد دارند که از یمن حضور سال مج و از شگون این پذیرائی، سفره شان در سال جدید همیشه پربرکت خواهد بود. به این مراسم، شگونآوری گفته میشود.