ثمره عشق ماماني و بابايي اميررضاثمره عشق ماماني و بابايي اميررضا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

مسافركوچولو هديه اي از بهشت

مشهد سوم

1392/8/23 23:03
2,404 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گلهای همیشه بهار 

عزاداریهاتون قبول 

محرمامسال پر از خاطره  واسه من بود هرشب به همراه باباجون به مسجد محلمون رفتم و از اونجایی که دیگه واسه  خودم مرد شده بودم حاضر نبودم همراه مامانی به زینبیه برم.

تو مسجد وقتی حاج اقا از روی منبر پایین می اومد  از پایین اومدنش معترض میشدم و با صدای بلند بهش میگفتم برو بالا  اونوقت  دیدم بابایی داره از ...عرق میریزه 

سفر مشهد

قبل از محرم راهی مشهد شدیم. جاتون خالی خیلی خوش گذشت، بماند که که من در اون سه شب فقط 2 ساعت می خوابیدم و نق زدم. ببخشید نق نه جیغ وشیون ،آخه جای خوابم عوض شده بود ، البته شب اول هم یه کمی تب داشتم. 

روزها تقریبا سرحال بودم. توی حرم کلی صفا میکردم و وقتیبابایی منو  به طرف ضریح اقا میبرد میخندیدم و میبوسیدم و شاد بودم

هفته بعدی بیست و سومین ماهگرد من میگذره ،کم کم به بیست چهار ماهگی نزدیک میشم و کارای جدیدم رو انشاا... تو پست بعدی براتون مینویسم

 

 

این کلاه و ژاکت رو رن عمویی واسم بافته که خیلی دوسش دارم مرسی زن عمو جون

پسندها (1)

نظرات (3)

محيا كوچولو
26 آبان 92 2:38
سلام اميررضا كوچولو سفر بخير و زيارت قبول عزاداريها هم قبول مرسی عزیزکم
مامان امیرعلی
26 آبان 92 21:24
زیارت قبول باشه پسرگل مرسی عزیزم
یاسمن ( مامان فرشته ها )
17 آذر 92 10:46
زیارت قبول ریکا جان