رویای سه سالگی
36 ماهگرد دوستای آسمونی من سلام. میدونم غیبت طولانی داشتم و شما رو بی خبر گذاشتم ولی حالا اومدم با کلی حرف و حدیث از تابستون بگم که دریا رفتیم و خیلی خیلی خوش گذشت و از بابا قول یه دریای دیگه رو گرفتم...... تو این سفر پسر دایی جونم امیر حسین رو هم با خودمون بردیم و یه همبازی دوست داشتنی بود برام از پاییز بگم که با بابابزرگ و مامان بزرگ و عمه جونم رفتیم مشهد. چهارمین مشهد با خوشی و خرمی به پایان رسید. تا حالا سه بار رفتیم هتل ملل مشهد که یه موزه جالب از سماوره های قدیمی است. این هم صحن رضوی و هوای خوب پا...
نویسنده :
بابازيد و مامان فريده
13:47